نقطه بی نهایت

وقتی احساس ت

دربی نهایت

با منطق ت

هم آغوش می شود

در تک تک سلول های تو

چنان شوقی ایجاد می شود

که تصورآن

برهیچ

شاعروهنرمندی

نمی گنجد

چنان سبک بال

در تخیلیت

پرواز می کنی

ومی بینی عشق را

درتمام تاروپودد

وپروانه های عاشق

درحسرت آن

به یکدیگر

نگاه می کنند

وبا ترسی از

وزن شان

برروی گل های رنگی

می نشینند

اما تو

در فضائی که پرواز می کنی

ابرها را

به تشویش می اندازی

که مبادا باد صبا

برآنها نوزد

ودر بی حرکتی

در برابر خورشید

تبدیل به مولکول های

اولیه خود شوند

اما تو

چنان سر خوشی

که با خورشید

قرار ملاقات می گذاری

چرا که احساس ت

همراه عقل ت

به نقطه اوج اشتراک

رسیده اند.

اکبر یگانه 2014.02.09